نوشته اصلی توسط
.سجاد
سلام
با بابام و مادرم مشکل دارم درواقع خانوادم با من مشکل دارن
۲۲ سالمه ، اصفهان زندگی میکنم
هنوز که من سنم اینقدر بالاست دارم از بابام کتک میخورم
این وضع من تنها نیست
پسر عمو هامم وضعیت مشابه منو دارن !
با کمربند منا بار ها کتک زده و دفعه آخرش امروز صبح بود
با هرچیزی که مخالفت کنم باید تحقیر بشم
احمق بیشعور ، کتک نخوردی که آدم بشی ، آدمت میکنم !
من پسرایی دیدم نمیگه بابام زندس تو این دنیا اصلا براش احترامی قائل نیست
اما احترام پدرشون را میبینند ، اما من بد بخت چی !
خستم ، از کتک از آزار از رنج از همه چیز
من از رشته ای که میخونم متنفرم دوست ندارم بخونم
چرا کسی اینو درک نمیکنه
افسرده شدم اینقدر که کتک خوردم از دست این جلاد !
۳۹ سالشه ، جرات آب خوردن بدون اجازه شو ندارم
این مثال بالا که جرات آب خوردن بی اجازه ندارم با کمی اغراق بود تا وضعیتم دست تون بیاد
چیکار کنم ؟
ازش شکایت کردم یه مرتبه که کتکم زده حتی توی کلانتری منا به باد کتک گرفت ، هیچ کسم جلوشو نگرفت
لعنت به این قانون که پدر هارو هار کرده و فرزند هارو گرفتار
فقط من با دیگرا مقایسه میشم
توی بچگی هم همین طور بودن
مادرم که از پدرم سخت گیر تر
حتی یبار جلوی مدرسه منو با پسر عموم باهم گرفت کتک زد
سر یه موضوعی عمومم گفت دستت طلا که بچمو زدی
و جای پدرشی ، رابطمو با پسر عموم یه مدت خراب کرد
یعنی جهنم بهتر از این زندگی نیست ؟ برم به جهنم بهتر نیست ؟
کسی بلده راه حل بده .؟ نصیحت نباشه خواهشا
تجربه هاتون یا معادلاتی که منو به نتیجه برسونه بلدین ؟
کجای این دنیای نحسم !